خانم «ساچیکو مورآتا»که اهل «هوکائیدوی» ژاپن است، بعد از خاتمة تحصیلات ابتدایی و متوسطه، به دانشکده حقوق دانشگاه چلیا در رشتة حقوق قضایی راه یافت و موفق به دریافت لیسانس شد و بعد از آن، برای تحقیق در زمینة فقه اسلامی به ویژه فقه جعفری به ایران آمد و در دانشکدة الهیات و معارف اسلامی به اخذ دکتری الهیات نائل گردید. وی با این که با زبان عربی و فارسی آشنایی نداشت، در اثر تلاش و جدیت با این دو زبان هم آشنا شد تا توانست دکترای الهیات را بگیرد.
خانم ساچیکو مورآتا، بودایی و همسرش مسیحی است و احتمالاً بعد از انقلاب اسلامی مسلمان شد ه باشد. زیرا سفر ایشان به ایران قبل از انقلاب وده است. ایشان در مصاحبهای به سؤالات زیادی پاسخ داد که ما دو سؤال آن را در این جا میآوریم:
· خبرنگار: به نظر شما حجاب یعنی چه؟ شما محجوبه بودن خانمها را ترجیح میدهید یا مکشوفه بودن را؟
خانم ساچیکو مورآتا: «حتما محجوبه بودن را ترجیح میدهیم و حد معقول پوشش را میپسندم، زیرا لطف زن به محجوبه بودن اوست. اصولاً طبع هر انسانی طالب کشف تنوعهاست . وقتی زنان به شکل امروزی مکشوفه باشند، چیزی برای جلب توجه مرد باقی نمیگذارند.
هر چیز با اهمیتی وقتی چندین بار رویاروی قرار گیرد، اهمیت خود را از دست میدهد و این موضوع در تحکیم روابط زناشویی نقش بسیار مهم و مؤثری دارد. در مغرب زمین که زنها قیود را گسسته و انواع لباسهای کوتاه و زننده میپوشند، روابط زناشویی آنان از کمترین استحکامی برخوردار نیست».
· خبرنگار: وضع زنان ایران در چه پایهای قابل قیاس با زنان ژاپن است؟
خانم ساچیکومورآتا: زنهای ژاپنی در هر موقعیت تحصیلی که باشند، کار در خانه را ترجیح میدهند. فرزندانشان را خود تربیت میکنند و برای مردان خود نیز احترام فوق العادهای قایلند. اصولاً حفظ و سلامت بزرگترها، یکی از وظایف اخلاقی مردم ژاپن است و این مولود تعلیمات مذهبی است که باز هم در ژاپن از مقام و موقعیت خاص برخوردار است
26-کاملیاالعربی گوینده و مجری سابق مصر
در محله «المعادی» به دارالایتام رفتیم تا با گوینده و مجری سابق «کاملیا العربی» ملاقات کنیم. وی مدتی است که از تلویزیون استعفا داده و محجبه شده است. تنها با حجاب بسنده نکرده، بلکه نقاب هم میزند.
· از وی سؤال شد که قبل از استعفا از تلویزیون چه احساسی داشتید؟
گفت:استفاده از حجاب و ظاهر نشدنم در تلویزیون از دو ماه پیش آغاز شده است. در این مدت، هیچ احساس ناراحتی نداشتم به جز محروم شدن از کودکان تلویزیون، زیرا کودکان را زیاد دوست دارم و این احساس من، قابل توصیف نیست. مشیت خداوند بر این قرار گرفت که بهتر از بچههای تلویزیون را به من ارزانی داد؛ شصت کودک به من عطا فرمود که به جز خدا کسی دیگری را ندارند. خداوند بهتر و جاودانهتر از تلویزیون برای من اختیار کرد. خدای را سپاس گفتم و از این که به مکانی که استحقاق مرا دارد رفتهام. خدا را سپاس میگویم. این کار برای من به عنوان پست و یا حرفه نیست، بلکه من کاری را انجام میدهم که بدان عشق میورزم.
پوشیده نباشد که انتخاب و اختیار بسیار دشوار بود، ولی وقتی حجاب را انتخاب کردم تصمیم گرفتم بخوانم و بفهمم و خداوند نیز برایم خیر خواست. در سالهایی که باحجاب شدم به کتابهای دینی روی آوردم. کتابخانه من قبلاً پر از قصه و داستان بود، اما اکنون مملو از کتابهای دینی، تفسیر قرآن کریم، ریاض الصالحین، احادیث قدسی و کتابهای دیگر است. از آنها بهرة بسیار بردهام و ایمانم به خداوند استوارتر شده است. از این کتابها بدون معلم، فقه و شریعت را آموختم تا این که موعد تصمیم گرفتن فرا رسید.
در پاسخ به این سؤال که فکر برگشت، به سرت میزند؟ گفت: چنین فکری به سرم نزده است، هرگز به تلویزیون برنخواهم گشت حتی اگر تمام برنامههایش را هم در اختیار من بگذارند، زیرا خداوند این راه را برایم اختیار کرده است. آیا معقول است که از این راه برگردم؟
علیرضا مهدیزاده: آنجه زنان باید بدانند 140-141ص
کلمات کلیدی: